روستاي بركوك  هم در جنگ تحميلي  هشت ساله براي حفظ ايران اسلامي  دين خود را ادا كرده و چهار شهيد  به نامهاي واقعي ، حبيبي ، فلكي و چوبي را تقديم انقلاب اسلامي نموده است كه همه اين بزگواران در عنفوان جواني به درجه رفيع شهادت نائل شده اند . دوتن از اين بزرگوارن به نامهاي شهيد واقعي و شهيد حبيبي روحاني بوده اند . چندين جانباز نيز در روستاي بركوك وجود دارد

شهید غلامرضا واقعی فرزند عباس در بهار سال 1349 در روستای برکوک از توابع شهرستان قاینات در خانواده ای متعهد و مذهبی پا به عرصه حیات نهاد.دوران کودکی را در دامن خانواده ای زحمتکش و پرهیزگار سپری کرد. تحصیلات دبستان  را  در محل روستای برکوک  به پایان رساند و ادامه تحصیل را در روستای همجوار ( خشک ) ادامه داد ( تا کلاس دوم راهنمایی )  و از آنجا که به معارف اسلامی و علوم دینی علاقه خاصی داشت عازم مشهد شد و زیر نظر استادان بزرگ حوزه علمیه تحصیلات حوزوی خود را آغاز نمود.از آنجا که فردی سخت کوش و مستعد بود و در طول پنجسالی که به آموختن علوم حوزوی مشغول بود به پیشرفتهای قابل ذکری دست یافت به نحوی که هم دوره ای ها و هم سن و سالهای این شهید بزرگوار از هوش و ذکاوت او در تعجب بودند .در کنار دروس حوزوی موفق به اخذ دیپلم علوم انسانی نیز شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی پس از طی دوره آموزش نظامی چهار نوبت بعنوان تیربارچی  رهسپار جبهه های حق علیه باطل شد و هر نوبت بین 3 الی 4 ماه به طول می انجامید .

در زیر  دو عکس  و وصيت نامه  از شهید واقعی ملاحضه می فرمایید دوستان اگر عکس یا خاطره ای از شهیدان رو ستاي بركوك دارندممنون می شم اگر برام ارسال كنین  تا در وبلاگ قرار دهم .

 

متن وصیت نامه روحانی شهید واقعي
»بسم الله الرحمن الرحيم«

قال الله الحكيم : الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق ان تعولوا ربنّا الله  ………

و لو لا دفع اليه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوا مع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم اليه كثيراً و لينصر ان الله لقوي عزيز . صدق الله علي عظيم (حج 40 )

   حمد و ستايش بي انتهاء به پيشگاه خالق هستي ودرود وسلام مداوم بر برانگيخته شدگان او يعني هاديان و مبشران انسان ها ، خاصه بر خاتم آنها و اوصياء پاك او ، و با درود و سلام بر كفر ستيزان هميشه پيروز  اسلام وشاهدان اين پيكار عظيم و قائد اين حركت ( حضرت امام) ، و با سلام بر امت قهرمان و خستگي ناپذير ايران كه خط سرخ شهادت را با شهادتها، ‌شهامتها، ‌استقامتها، فداكاريها، ايثارگريها، شهيد پروريدنهاي خود ، در اين خطه از خاك اسلامي جلوه ديگر بخشيدند و راه را براي همه دل طپيدگان اسلام روشن ساختند . لذا به دنبال اين حركت عظيم و وصف ناپذير و منجر شدن آن به اين گونه حوادث كه دشمن و استكبار جهاني را وا داشت تا هر چه را در توان و فكر دارد و به هر وسيله كه شده جلو اين حركت را سّد نمايند ، اينجانب غلامرضا واقعي بنا بر وظيفه اسلامي ، مذهبي ميهني خود برآن شدم تا به اقيانوس بيكران مجاهدان و مبارزان راه خدا بپيونديم ، تا بلكه ذره باشيم كه قطره را تشكيل دهيم و قطراتي باشيم كه سيلي و سيولي باشيم كه دريايي و اقيانوسي و سبب نابودي دشمنان اسلام كرديم ، و شايد خداوند هم لطفي بفرمايد و مرا در رديف والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا قرار دهد تا مصداق كريمة و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجدٌ   قرار گيرم و من هم ذره از آن بعض باشم . بنابراين ممكن اين آخرين قلم وآخرين ورقي باشد كه برداشتم و مي نويسم ،‌بجا است خواسته ها و آرزوهايي كه از ملّتم و از پدر و مادر و همه بستگان و دوستانم دارم بنگارم ،‌شايد سبب آرامش قلب و روانم گردد.

امّا خواهش و آرزويم از ملت و مردم قهرمان ايران بلكه همه مسلمين ومستضعفين جهان اين است كه        همه تان يا اكثرتان مي دانيد كه چرا اين همه ظلم ها ، فشارها و توطئه ها و هزاران عمل ديگر بر عليه اسلام و مسلمين انجام مي شود ، طبعاً‌ اين مسائل تازگي ندارد ، تاريخ خصوصاً تاريخ اسلام و پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام پر از اين ماجراها است ، و لذا وقتي تاريخ را مطالعه مي كنيم در مي يابيم كه در هر كجا و در هر زمان و هر كس فداي آزادي و حق طلبانه و توحيد را سر داد ،‌و خواست ملتها را هدايت كند و راه واقع كه همان توحيد است به آنها بنماياند ، مستكبرين ، طاغوتها ، فراعنه ها و خدايا

روي زمين براين شدند تا نداي حق طلبانه و توحيدي و ظلم ستيزي او را خاموش سازند .و اينجاست كه گفته هاي علي عليه السلام واقعيت پيدا مي كند كه مي فرمود : قوانين حاكم بر جامعه ثابت و لايتغير است ، يعني هميشه و در همه جا دو نداي حق و باطل با دو صفت حق و باطل در مقابل يكديگر قرار     دارند .واين دو ندا در اين زمان خيلي رساتر و داغ تر در مقابل هم قرار گرفته اند ، چرا كه استكبار با  تمام امكانات علمي و فرهنگي و تكنيكي خود و با وعده وعده ي فراواني كه در اختيار دارد بر اين شده كه بنيان اين حركت را در هم پيچد ، و لذا مشاهده مي كنيم كه روگردان از هيچ كاري نيست ، از حمله مستقيم به صحراي طبس گرفته تا برنامه ريزي براي كودتاهاي نظامي و قطع ارتباط و تحريم اقتصادي ، ترور شخصيت و شخص ،‌ متهم ساختن حكومت بكذا و كذا ، تحميل جنگ و به دنبال آن تحميل صلح ، انخفاض قيمت دخالت مستقيم در آبهاي خليج فارس ،‌ جنگ رواني ، بمباران شهرها ،‌بمباران شيميايي و … هزاران عمل ديگر كه اگر خواسته باشيم توطئه هاي دشمنان اسلام خود يا بوسيله ايادي خود انجام داده اند برشمريم وقت زيادي را مي گيرد ، و همه شما به اين نكات توجه داريد اما يك سوال اينجا وجود دارد كه چرا و براي چه اين اعمال ، البته  جواب آن هم روشن است اما درخواست من از ملت قهرمان ايران اين است كه حالا كه دشمنان اسلام را شناختيم و اعماليكه براي شكست اسلام انجام مي دهند يكي پس از ديگري برابر استقامت ،‌پايداري و اتحاد شما به شكست منجر شده باز هم در اين راه و در راه شكست دشمنان قسم خورده اسلام از اتحاد ، استقامت ، پايداري و شكيبائي دست برنداريم ،‌ كه اين دستور قرآن است ،‌و اگر تا الان هم توانستيم اين مشكلات و توطئه ها را پشت سر بگذاريم بهزيمت وا داريم ،‌به خاطر اين است كه به نداي قرآن و كلمات نجات بخش معصومين گوش جان سپرديم و آيات صبر و استقامت ،‌اتحاد و جهاد با مال و جان را و شهادت ها را معتقد گشتيم ،پس در پيمودن اين راه و رسيدن به هدف از خودمان سستي نشان ندهيم . گرچه ما را نبود كنند ، چرا به قول امام عسكري كه مي فرمايند : من كان علی بينه من ربه هانت عليه مصائب الدنيا ولوقرض ونشر ،‌چون راه را شناختيم و معتقد به آن شديم ،‌تمام آلام و مصائب را حاضريم بپذيريم ولو ما را متهم به هر كار و هر چيز بنمايند كه اين روش دشمنان اسلام است ، توجه داريد كه سالها است كه كشورهاي اسلامي مورد تاخت و تاز آنهاست نمونه اش فلسطين ،‌افغانستان ،‌لبنان ،‌آفريقا و…. و صداي هيچ يك از سازمانهاي بين المللي در نمي آمد و نمي آيد ، كه آخر اينها هم انسان هستند ،‌ولي وقتي ما مي خواهيم مستقل باشيم مي خواهيم كه اسلام بر ما حاكم باشد و يا مي خواهيم حقمان را از آنها كه به ما ظلم و تجاوز كرده اند بگيريم ،‌مي بينيد كه تمام آنها فرياد مي زنند ، ‌اين تجاوز است،‌آي مردم انسانيت ،‌‌بشريت در خطر است ،‌ولي ما همانگونه كه بارها و بارها اعلام كرديم تاحق مان را از دشمنان اسلام نگيريم و تا وقتي كه به هدف اصلي مان كه حاكميت اسلام بركفر است نرسيم از پاي نخواهيم نشست ،‌چرا كه ما پيرو سيد و سرور شهيدان حسين ابن علي هستيم كه وقتي او متهم به متجاوز و باغي وو ظالم مي گردد مي فرمود : اني له اخرج اسراً و لما بطراً و لما ظالماً و لا مفسداً بل خرجت لطلب الاصلاح في امة جدّي و …… اشتباه مي كنيد من ظالم و ستمگر و تجاوزگرو مفسد نيستم بلكه حركت من به خاطر اصلاح امت جدم مي باشد . بلي ما هم پيرو اين هستيم ، بگذار هر چه       مي خواهند بگويند ،‌ما هم با حسين هم آوا مي شويم و مي گوئيم حركت مان و قياممان براي ظلم و فساد و تجاوز به ديگران نيست ،‌بلكه براي رهايي امتهاي اسلامي و مستضعفين از زير بار ظلم است ،‌حركت و قياممان به خاطر اين است كه مي بينيم سال هاست انسانها قرباني مطالع و اميال كثيف و ضد بشري زورمداران و زراندوزان مي شوند ،‌ قياممان به خاطر اين است كه مي بينيم سال ها است كه بر ملتهاي سلامي و كشورهاشان افرادي نالايق و مزدور همانند فهدها ،‌ صدامها ، مباركها ،‌جميل ها ،‌عرفات ها ، حسن و حسين ها و ببركها و… حكومت مي كنند و ذخاير ملت اسلامي را غارت و به ارباب هاي خود هديه مي كنند ،‌ما مي خواهيم كه اينها نباشند و اين خواست ما به پيروي از حسين (ع) است كه            مي فرمود : الا وان الدعي ابن الدعي قد ذكرني بين اثنتين بين الذلة و السله ،‌پس اگر حسين دست سازش و صلح و بيعت به طرف يزيد دراز نكرد ما هم كه پيرو او هستيم نبايد با دشمنان قسم خورده اسلام دست صلح و دوستي دراز كنيم و لو اينكه همه ما را يزيديان اين زمان همانند يزيديان زمان حسين قطعه قطعه نمايند و نابودمان گردانند كه در فرهنگ اسلام نابودي و شكست معني ندارد ،‌ چرا كه به اصل احدي الحسنيين قائل هستيم . چه بكشيم و چه كشته شويم پيروزيم .

اما درخواست من از پدر و مادر و……

پدر ارجمند و مادر عزيز و خواهران مهربان و برادران گرامي ، اگر چنانچه وظيفه اي كه من نسبت به شما داشتم به نحو احسن انجام ندادم مرا ببخشيد ، در ضمن چند تذكّر دارم كه اميدوارم به آن دقت كنيد و انجامش دهيد : اولاً مي دانم كه دوست داريد كه من در كنار شما باشم ، امااز طرفي هم اين را مي دانم كه شما همان چيزي را دوست داريد و مي خواهيد كه من مي خواهم ، و ثانياً همانگونه كه در قسمت درخواستم از امت قهرمان ايران نگاشته ام و شما نيز يكي از آنها هستيد ،‌ همان درخواست را از شما دارم و آن سفارش به استقامت ، صبر ،‌ پايداري ، شكيبائي است ، درست است نبودن من در ميان شما سخت است و مشكل ،‌ اما طوري باشيد كه دشمنان اسلام خوشحال نشوند ، چرا كه اگر ما معتقد به راه مان هستيم كه راه حقي است ، رفتن در آن راه و فدا شدن وفناشدن براي عقيده وهدف عين خواست ماست ،‌همانگونه كه عرض كردم مي دانم آنچه من دوست دارم شما نيز دوست داريد ، پس نبايد ناراحت باشيد چون من با راهنمايي مرشد زمان راه را دريافتم و معتقد به اين راه شدم و عاشق رسيدن به وصال صاحب راه ،‌و هر كس عاشق شد بر كسي ، براي رسيدن به معشوق سرازپا نمي شناسد ،‌رسيدن بوصال معشوق ولو با كشته شدن يا پاره پاره شدن همراه باشد عين حيات است ،چرا كه از خود بي خود شدن و از خود بريدن و محو در او شدن است ‌خصوصاً معشوقي كه من به دنبال او هستم به جز با فنا و فدا شدن رسيدن به او محال است ،‌رسيدن به او فقط با شهادت است و با كشته شدن ، پس بگذار تا كشته شوم و از خونم وضوي عشق سازم و نماز قرب بخوانم ،‌تا به او نزديك شوم كه صبرم لبريز است و منتظر ديدار او ، پس شما هم مرا با دعاي تان در راه رسيدن به وصال اين معشوق حقيقي ياري كنيد و از او بخواهيد تا قبولم كند و شهادتم را بپذيرد و مرا فناي در خود گرداند و اين آرزوي ديرينه من است كه اميدوارم به آن نايل گردم ،‌چرا كه در اين راه از فرزند كعبه و شهيد محراب دريافتم كه به خاطر همين بود كه مي فرمود : والله لا ابن ابي طالب انس الي الموت بثدي امه يا مي فرمايد و الله ما بالي ادخلت الي الموت او خرج الي الموت ،‌پس باز هم تكرار مي كنيم ،‌پدرم و مادرم اگر خداوند قبولم نمود و به وصال او نايل گرديدم ناراحت نباشيد كه اين عين خواست من است ،‌نكته بعدي اين است كه مقداري كتاب دارم اگر يكي از برادرانم طلبه شد مال او باشد و الاّ به يكي از كتابخانه هاي آستان قدس رضوي يا جامع گوهرشاد تحويل دهيد . نكته ديگر اينكه ظاهراً كسي از من طلب ندارد اگر كسي مدعي شد طلبش را بدهيد و اما آخرين درخواست و نكته ،‌وقتي برادرانم بزرگ شدند اگر جنگي بين اسلام و كفر بود يا واقع شده از رفتن آنها به جبهه جلوگيري نكنيد و نگذاريد كه اسلحه من روي زمين بماند .و اما درخواست و سفارش من به دوستانم :

دوستان عزيز و ارجمند همه شما شرايط و موقعيت كنوني اسلام را درك كرديد و مي كنيد ، سعي كنيد با اعمال و رفتار اسلامي خود و عمل به قوانين حيات بخش اسلام و راهنمائي ضالين و هدايت آنها گاهي در مسير پيشرفت اسلام و صدور آن به بيرون از مرزها بپردازند و اين كار ميسر نيست جز به همان چيزي كه از ملت و پدرم و مادرم درخواست كردم كه خصوصاً آنها را از شما درخواست مي كنم و آن توجه به رموز تداوم يك انقلاب و علل شكست آن هر  كه اميدوارم آن را دريابيد و هميشه مدّ نظر قرار دهيد تا از اين راه كمكي به انقلاب و اسلام مرده باشيد ،‌در پايان از پدر ومادر و برادران و خواهران و خويشان و كليه اهالي درخواست بخشش دارم و از همگي حلاليت مي طلبم و تقاضا دارم كه اگر از من ناراحتي دارند مرا مورد عفو قرار دهند و براي من طلب آمرزش و مغفرت بنمايند و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته .

به اميد پيروزي نهايي اسلام بر كفر و استكبار .

بنده حقير خداوند بزرگ غلامرضا واقعي

سه شنبه 8/10/1366 هجري شمسي مطابق با هفتم ربيع الثاني 1408 هجري قمري